در آغاز باید اشاره کرد به اینکه مسأله عشق در عرفان و تصوف به گونه ای که معمولاً در دوره جدید طرح می شود و در شرح های اخیر متون عرفا و مشایخ عظام صوفیه عنوان می گردد غالباً به دو طریق است . در طریق اول که در حوزه ادبیات و نقد ادبی است چنان می نماید که گویی عشق حاکی از ذوقیات و احساسات شخص صاحب قریحه ای است که عشق را موضوع نوشتار خود کرده است . در این حالت این آثار مبدل به متونی ادبی می گردند که تراوشات ذهنی و خیالی ادیبی است اعم از اینکه شاعر یا نثرنویس باشد که از موضوع عشق هم چون صناعتی ادبی که ...